شاه نعمتالله ولی:از نور روی اوست که عالم منور است حسنی چنین لطیف چه حاجت به زیور است
❈۱❈
از نور روی اوست که عالم منور است
حسنی چنین لطیف چه حاجت به زیور است
سلطان چار بالش و شش طاق و نه رواق
بر درگه رفیع جلالش چو چاکر است
❈۲❈
زوج بتول باب امامین مرتضی
سردار اولیا و وصی پیمبر است
مسند نشین مجلس ملک ملائکه
در آرزوی مرتبه و جای قنبر است
❈۳❈
هر ماه ، ماه نو به جهان مژده میدهد
یعنی فلک ز حلقه به گوشان حیدر است
اسکندر است بنده او از میان جان
چوبک زن درش بمثل صد چو قیصر است
❈۴❈
گیسو گشاد و گشت معطر دماغ روح
رو را نمود و عالم از آن رو مصور است
جودش وجود داد به عالم از آن سبب
عالم به یمن جود و جودش منور است
❈۵❈
خورشید لَمعه ایست ز نور ولایتش
صد چشمه حیات و دو صد حوض کوثر است
نزدیک ما خلیفهٔ بر حق امام ماست
مجموع آسمان و زمینش مسخر است
❈۶❈
مداح اهل بیت به نزدیک شرع و عقل
دنیا و آخرت همه او را میسر است
لعنت به دشمنان علی گر کنی رواست
می کن مگو که این سخنت بس مکرر است
❈۷❈
گوئی که خارجی بود از دین مصطفی
خارج مگو که خارجی ، شوم کافر است
هر مؤمنی که لاف ولای علی زند
توقیع آن جناب به نامش مقرر است
❈۸❈
یا دست جود او چه بود کان مختصر
با همتش محیط سرابی محقر است
او را بشر مخوان تو که سر خداست او
او دیگر است و حالت او نیز دیگر است
❈۹❈
طبع لطیف ماست که بحریست بیکران
هر حرف از این سخن صدفی پر ز گوهر است
هر بیت از این قصیده که گفتم به عشق دل
می خوان که هر یکی ز یکی خوب و خوشتر است
❈۱۰❈
سید که دوستدار رسولست و آل او
بر دشمنان دین محمد مظفر است
کامنت ها