شاه نعمتالله ولی:شکر گویم که باز سر مستم توبه کردم و لیک بشکستم
❈۱❈
شکر گویم که باز سر مستم
توبه کردم و لیک بشکستم
از سر کاینات خاستهام
بر در می فروش بنشستم
❈۲❈
زندهٔ جاودان از آن گشتم
که به خود نیستم به او هستم
تا که فانی شدم ، شدم باقی
قطره بودم به بحر پیوستم
❈۳❈
سر به پایش نهادهام سر مست
به امیدی که گیرد او دستم
در نظر نور او به من بنمود
هر خیالی که نقش او بستم
❈۴❈
نعمتاللّه حریف و او ساقی
سید عاشقان سرمستم
کامنت ها