گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:در خرابات مغان مست و خراب افتاده‌ایم توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده‌ایم

❈۱❈
در خرابات مغان مست و خراب افتاده‌ایم توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده‌ایم
در خیال آن که بنماید خیال او به خواب نقش بستیم آن خیال و خوش به خواب افتاده‌ایم
❈۲❈
در به دست زلف او دادیم و در پا می‌کشد لاجرم چون زلف او در پیچ و تاب افتاده‌ایم
آب چشم ما به هر سو رو نهاده می‌رود ما چنین تشنه ولی در غرق آب افتاده‌ایم
❈۳❈
آفتاب لطف او بنواخت ما را از کرم روشن است احوال ما بر آفتاب آفتاده‌ایم
سید رندیم و با ساقی حریفی می‌کنیم بر در میخانه مست و بی‌حجاب افتاده‌ایم
❈۴❈
بر سر کوی محبت ما و چون ما صد هزار جان به جانان داده‌ایم و بی‌حساب افتاده‌ایم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۰۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها