شاه نعمتالله ولی:من در این ره نیز بوئی برده ام پیش هر رنگی ز بوئی برده ام
❈۱❈
من در این ره نیز بوئی برده ام
پیش هر رنگی ز بوئی برده ام
گاه جامی گه صراحی آورم
گاه خمی گه سبوئی برده ام
❈۲❈
بر و بحر عالمی پیموده ام
آب بسیاری بجوئی برده ام
از سر زلف پریشان بتم
دل خوشم زیرا که موئی برده ام
❈۳❈
نسبت رویش به ماهی کرده ام
آبروی ماه روئی برده ام
عقل چون گوئی به چوگانش زدم
این چنین گوئی به هوئی برده ام
❈۴❈
نعمت الله را به یاد آورده ام
لاجرم نام نکوئی برده ام
کامنت ها