شاه نعمتالله ولی:مدتی در به در به جان گشتم گرد میخانهٔ جهان گشتم
❈۱❈
مدتی در به در به جان گشتم
گرد میخانهٔ جهان گشتم
میر میخانه خدمتش کردم
هم به فرمان او روان گشتم
❈۲❈
در خرابات عشق رندانه
ساقی بزم عاشقان گشتم
نام من شد نشانهٔ عالم
گرچه بی نام و بی نشان گشتم
❈۳❈
چون محب حباب او بودم
نیک محبوب این و آن گشتم
جان به جانان خویش بسپردم
زندهٔ ملک جاودان گشتم
❈۴❈
موج بودم ولی شدم دریا
این چنین بودم آن چنان گشتم
عقل سرمایه بود شد بر باد
فارغ از سود و از زیان گشتم
❈۵❈
گنج در کنج دل طلب کردم
واقف از گنج بیکران گشتم
پادشه خوش مرا کنار گرفت
چون کمر گرد آن میان گشتم
❈۶❈
بنده ام بندگی او کردم
سید جمله سیدان گشتم
کامنت ها