شاه نعمتالله ولی:ز نور روی او تابنده گشتم امیر و سیدم تابنده گشتم
❈۱❈
ز نور روی او تابنده گشتم
امیر و سیدم تابنده گشتم
به جانان جان خود تسلیم کردم
به عمر جاودان پاینده گشتم
❈۲❈
اگر چه غم بسی خوردم ز هجرش
به یُمن وصل او فرخنده گشتم
شدم کشته به تیغ عشق لیکن
شهادت یافتم دل زنده گشتم
❈۳❈
ز نور آفتاب سید خود
چو ماه چارده تابنده گشتم
کامنت ها