شاه نعمتالله ولی:هر چه بینم به نور او بینم گل وصلش به دست او چینم
❈۱❈
هر چه بینم به نور او بینم
گل وصلش به دست او چینم
غیر او چون که نیست در عالم
پیش غیری چگونه بنشینم
❈۲❈
صورتا جامم و به معنی می
باطناً آن و ظاهراً اینم
خسرو عاشقان سرمستم
بلکه جان عزیز شیرینم
❈۳❈
غیر او در دلم نمی گنجد
این چنین است غیرت دینم
نفسم جان به این و آن بخشد
این و آن می کنند تحسینم
❈۴❈
نعمت الله به من نماید رو
جام گیتی نما چو می بینم
کامنت ها