شاه نعمتالله ولی:تا ز درد دل دوائی یافتیم درد خوردیم و صفائی یافتیم
❈۱❈
تا ز درد دل دوائی یافتیم
درد خوردیم و صفائی یافتیم
تا که بیگانه شدیم از خویشتن
ناگهانی آشنائی یافتیم
❈۲❈
گنج او در کنج ویران دیده ایم
با تو کی گوئیم جائی یافتیم
تا از این هستی خود فانی شدیم
جاودان از وی بقائی یافتیم
❈۳❈
در خرابات مغان با عاشقان
ساقی و خلوت سرائی یافتیم
بینوا گشتیم در عالم بسی
تا نوا از بینوائی یافتیم
❈۴❈
نعمت الله را به دست آورده ایم
از خدای خود عطائی یافتیم
کامنت ها