شاه نعمتالله ولی:خیزید که تا جام شرابی به کف آریم این یک دو نفس عمر به ضایع نگذاریم
❈۱❈
خیزید که تا جام شرابی به کف آریم
این یک دو نفس عمر به ضایع نگذاریم
یک دم که ز ما فوت شود بی می و معشوق
شک نیست که آن دم ز خیالش نگذاریم
❈۲❈
هر جام پر از می که بیابیم بنوشیم
با همنفسی عمر عزیزش به سر آریم
جان در تن ما عشق نهاده به امانت
امید که بر خاک در او بسپاریم
❈۳❈
بزمیست ملوکانه و رندان همه سرمست
گر باده ننوشیم در اینجا به چه کاریم
آن عهد که با ساقی سرمست ببستیم
تا روز قیامت به همان قول و قراریم
❈۴❈
روشن شده ازنور رخش دیدهٔ سید
خوش نقش خیالی است که بر دیده نگاریم
کامنت ها