شاه نعمتالله ولی:مستیم و خرابیم و گرفتار فلانیم سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم
❈۱❈
مستیم و خرابیم و گرفتار فلانیم
سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم
ایمان به جز از کفر سر زلف نداریم
جز معرفت عشق دگر علم ندانیم
❈۲❈
ما پیر خرابات جهانیم و لیکن
در عاشقی و باده خوری رند خرابیم
گو خلق بدانند که ما عاشق و مستیم
گو فاش بگویند که بر خود نگرانیم
❈۳❈
ما نور قدیمیم که پیدا به حدوثیم
ما گنج وجودیم که از دیده نهانیم
بی عقل توانیم که عمری به سر آریم
بی جام می عشق زمانی نتوانیم
❈۴❈
سید ز سر ذوق سخن گوید و خواند
هر قول که از ذوق بگویند بخوانیم
کامنت ها