شاه نعمتالله ولی:با تو گویم روی بی چون چو ببین نور روی او به نور او ببین
❈۱❈
با تو گویم روی بی چون چو ببین
نور روی او به نور او ببین
روشنست آئینهٔ گیتی نما
در صفای روی او آن رو ببین
❈۲❈
می نماید آن یکی در هر یکی
ورنه می بینی چو احوال دو ببین
آفتابی رو نموده مه نقاب
روشنست در دیده ماه نو ببین
❈۳❈
آبرو جوئی در این دریا در آ
عین ما را می نگر هر سو ببین
خرقهٔ هستی به می می شو چو ما
پاکی ما را ز شست و شو ببین
❈۴❈
نعمت الله را به چشم ما نگر
نور نور الدین ما نیکو ببین
کامنت ها