شاه نعمتالله ولی:آب می جوئی بیا با ما نشین تشنه ای با ما درین دریا نشین
❈۱❈
آب می جوئی بیا با ما نشین
تشنه ای با ما درین دریا نشین
خیز دستی برفشان پائی بکوب
آنگهی مستانه خوش اینجا نشین
❈۲❈
چون در آمد عشق عقل از جا برفت
پست شد آن خواجهٔ بالا نشین
خط موهوم است عالم طرح کن
بر سریر سر او ادنی نشین
❈۳❈
بحری ای باید درین دریای ما
خود کی آید سوی ما صحرانشین
عقل را از در بران گر عاشقی
پیش آن معشوق بی همتا نشنین
❈۴❈
نعمت الله را ببین در عین ما
عارفانه خوش بیا با ما نشین
کامنت ها