شاه نعمتالله ولی:گر گدائی کنی تو از سلطان پادشاهی کنی چو شاه جهان
❈۱❈
گر گدائی کنی تو از سلطان
پادشاهی کنی چو شاه جهان
گنج عشقش بجو که در دل توست
آن چنان گنج در چنین ویران
❈۲❈
نور رویش به چشم ما پیداست
گرچه باشد ز چشم تو پنهان
جان عارف به گرد نقطهٔ دل
همچو پرگار گشته سرگردان
❈۳❈
تا گرفتم میان او به کنار
خوش کناری گرفته ام بمیان
جام گیتی نما به دست آور
تا ببینی جمال خویش در آن
❈۴❈
فیض از نور نعمت الله جو
گفتهٔ سیدم روان می خوان
کامنت ها