شاه نعمتالله ولی:ای دل به درخانهٔ جانانه گذر کن مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذر کن
❈۱❈
ای دل به درخانهٔ جانانه گذر کن
مستانه در آن کوچهٔ میخانه گذر کن
هشیار صفت بر سر کویش مرو ای دل
رندانه مجرد شو و مستانه گذر کن
❈۲❈
با صورت جان مهر معانی نتوان یافت
چون سایه شو و بر در آن خانه گذر کن
جان ساز تو پروانهٔ آن شمع جمالش
مستانه بر آن شمع چو پروانه گذر کن
❈۳❈
چون مردمک دیدهٔ ما گوشه نشین شو
بی منت کاشانه ز کاشانه گذر کن
ریش دل ما مرهم و افسون بپذیرد
ای ناصح ازین گفتن افسانه گذر کن
❈۴❈
سید تو اگر طالب دردانهٔ عشقی
دریا شو و از قطرهٔ دردانه گذر کن
کامنت ها