شاه نعمتالله ولی:خادم او را سزد اقلیم شاهی یافتن سلطنت از خدمت نور الهی یافتن
❈۱❈
خادم او را سزد اقلیم شاهی یافتن
سلطنت از خدمت نور الهی یافتن
بندهٔ او شو اگر خواهی که گردی پادشاه
کز قبول او توانی پادشاهی یافتن
❈۲❈
شرط جانبازان ما در عاشقی دانی که چیست
طرح کردن هرچه را از مال و جاهی یافتن
خوش بود سلطان معنی یافتن در صورتی
پادشه در جامهٔ مرد سپاهی یافتن
❈۳❈
در ضمیر روشن می ، نور ساقی دیده ام
خوش بود در عین منهیات ناهی یافتن
ساقی سرمست دیدم صبح جام می به دست
خوش بود یاری چنین در صبحگاهی یافتن
❈۴❈
نعمت الله گر همی خواهی بیا از ما طلب
ور ز غیر ما بخواهی آن نخواهی یافتن
کامنت ها