شاه نعمتالله ولی:در دیده توئی و دیده ام تو در دیده مشو که دیده ام تو
❈۱❈
در دیده توئی و دیده ام تو
در دیده مشو که دیده ام تو
از من تو کناره کی توانی
چون درکش خود کشیده ام تو
❈۲❈
هر کس یاری گزید ای دوست
من بر همگان گزیده ام تو
سرمستم و جام باده بر دست
مهمان من و رسیده ام تو
❈۳❈
ای نور دو چشم نعمت الله
در دیده توئی و دیده ام تو
کامنت ها