شاه نعمتالله ولی:گنج او در کنج دل ای جان بجو جان فدا کن حضرت جانان بجو
❈۱❈
گنج او در کنج دل ای جان بجو
جان فدا کن حضرت جانان بجو
سینهٔ بی کینهٔ ما را طلب
مخزن اسرار آن سلطان بجو
❈۲❈
نقش می بندم خیال این و آن
ترک این و آن بگو و آن بجو
زلف کافر کیش را بر باد ده
نور روی او ببین ایمان بجو
❈۳❈
دُرد دردش نوش کن شادی ما
غم مخور از درد او درمان بجو
جنت المأوی اگر خواهی بیا
مجلس رندان و سرمستان بجو
❈۴❈
نعمت الله جو که تا یابی همه
شکر این نعمت از آن یاران بجو
کامنت ها