شاه نعمتالله ولی:عالم منور است به نور حضور او خوش روشن است دیدهٔ مردم به نور او
❈۱❈
عالم منور است به نور حضور او
خوش روشن است دیدهٔ مردم به نور او
جام جهان نماست که داریم در نظر
در وی چو بنگریم نماید ظهور او
❈۲❈
ما و شرابخانه و رندان باده نوش
زاهد به فکر جنت رضوان و حور او
عشق آتش خوشی است که عود دلم بسوخت
خوشبو شود دماغ جهان از بخور او
❈۳❈
مغرور بود عقل ولی عشق چون رسید
مسکین زبون بماند نماند آن غرور او
هرکس که دل به غیر دلارام می دهد
آن از کمال نیست بود آن قصور او
❈۴❈
سلطان به ملک و لشکر اگر شاد شد چه شد
سهل است نزد سید رندان سرور او
کامنت ها