شاه نعمتالله ولی:آفتابی تافته بر آینه می نماید روی او هر آینه
❈۱❈
آفتابی تافته بر آینه
می نماید روی او هر آینه
روشنست آئینهٔ گیتی نما
حسن او پیدا شده در آینه
❈۲❈
عشق در دورست از آن دوران او
دائماً باشد مدور آینه
آینه چون می نماید حسن او
مظهر ما او و مظهر آینه
❈۳❈
دلبر سید بود آئینه ای
خود که دیده عین دلبر آینه
کامنت ها