شاه نعمتالله ولی:تا خیال روی خوبش دیده ام در آینه روز و شب دارم ز عشقش در برابر آینه
❈۱❈
تا خیال روی خوبش دیده ام در آینه
روز و شب دارم ز عشقش در برابر آینه
روی او آئینهٔ گیتی نمای جان ماست
جان ما آئینه ای جانانه بنگر آینه
❈۲❈
صورتی در آینه بنموده تمثالش عیان
شد ز عکس نور آن معنی مصور آینه
گر بود آئینه روشن روی بنماید تو را
ور نه رویش کی نماید در مکدر آینه
❈۳❈
عشق او شمعست و جانم آینه وین رمز ما
عشقبازان را بود روشن منور آینه
من دلی دارم چو آئینه منیر و با صفا
آفتاب مهر رویش تافته بر آینه
❈۴❈
برنداری آینه از پیش رویت یک زمان
همچو سید گر ببینی روی خود در آینه
کامنت ها