شاه نعمتالله ولی:ساقی بده آن می شبانه مستم کن ازین شرابخانه
❈۱❈
ساقی بده آن می شبانه
مستم کن ازین شرابخانه
بشنو تو رموز عشقبازان
کان است نشان و این نشانه
❈۲❈
داریم بقای مطلق از حق
باقی همه کارها بهانه
کار دل ماست عشقبازی
از دولت عشق جاودانه
❈۳❈
پروانهٔ جان ما روان سوخت
چون آتش عشق جاودانه
گر میل کنار یار داری
جانست بیار در میانه
❈۴❈
از هستی خود چو نیست گشتی
در هر دو جهان توئی یگانه
دامی است وجود آدم ای یار
مائیم شکار و روح دانه
❈۵❈
مطرب بنواز قول سید
وز نغمهٔ ساز عاشقانه
کامنت ها