شاه نعمتالله ولی:نیک سیاح جهان گردیده ای نور چشم عین ما گردیده ای
❈۱❈
نیک سیاح جهان گردیده ای
نور چشم عین ما گردیده ای
دیدهٔ اهل نظر دیدی بسی
در نظر ما را چه نور دیده ای
❈۲❈
نقد هر کس همچو نقاشان شهر
دیده ای و یک به یک سنجیده ای
خار خوردی همچو بلبل لاجرم
خوش گلی از گلستانش چیده ای
❈۳❈
گفتهٔ مستانهٔ رندان شنو
این چنین قولی دگر نشنیده ای
عشقبازی نیک دانی همچو ما
گر چو با این کار ما ورزیده ای
❈۴❈
گر چو سید سوختی در آتشش
چون شرر بر جان چرا لرزیده ای
کامنت ها