گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:بیا بر چشم ما بنشین که خوش آب روان بینی دمی از خود بیاسائی سر آبی چنان بینی

❈۱❈
بیا بر چشم ما بنشین که خوش آب روان بینی دمی از خود بیاسائی سر آبی چنان بینی
در آ در گوشهٔ دیده کناری گیر از مردم که بر دست و کنار آنجا کنارش در میان بینی
❈۲❈
خیال عارضش جوئی در آب چشم ما می جو که نور دیدهٔ مردم درین آب روان بینی
به بحر ما خوشی چون ما در آ با ما دمی بنشین که ما را عین ما هم چون محیطی بی کران بینی
❈۳❈
نشان و نام خود بگذار بی نام و نشان می رو چو بی نام و نشان گشتی به نام او نشان بینی
حریف بزم رندان شو که عمر جاودان یابی به میخانه در آ با ما که میر عاشقان بینی
❈۴❈
ز سید جام می بستان و جام و می به هم می بین بیابی لذتی چون ما اگر این بینی آن بینی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۴۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها