شاه نعمتالله ولی:عاقلی و نام عاشق می بری عشقبازی نیست کار سرسری
❈۱❈
عاقلی و نام عاشق می بری
عشقبازی نیست کار سرسری
عشق بازیدن به بازی هست نیست
خود نباشد عاشقی بازیگری
❈۲❈
جام می بستان دمی با او برآر
تا دمی از عمر باقی برخوری
کی به گرد عیسی مریم رسی
چون تو عیسی را فروشی خر خری
❈۳❈
دل بری کن از خیال غیر او
گر چو ما از عاشقان دلبری
کی قلندر را از او باشد حجاب
دردمندی کی بود چون حیدری
❈۴❈
نعمت الله سر پیغمبر طلب
تا بیابی معجز پیغمبری
کامنت ها