شاه نعمتالله ولی:زر به باران ده که تا جان را بری ور زرت باشد بشو از جان بری
❈۱❈
زر به باران ده که تا جان را بری
ور زرت باشد بشو از جان بری
سلطنت خواهی سر و زر را بباز
سلطنت خود نیست کار سرسری
❈۲❈
بگذر از یاساق و راه شرع گیر
گر به ایمان تابع پیغمبری
پای همت بر سر دنیا بکوب
تا بر آری دست و پای سروری
❈۳❈
نو عروسانند فکر بکر من
خوشترند از لعبتان بربری
گر بیابی حبه ای از قند ما
گنج قارون را به یک جو نشمری
❈۴❈
همچو سید تخم نیکی را بکار
گر همی خواهی که از خود برخوری
کامنت ها