شاه نعمتالله ولی:یار با ما نمی کنی یاری جورها می کنی به سر باری
❈۱❈
یار با ما نمی کنی یاری
جورها می کنی به سر باری
به غم ما اگر تو دلشادی
بعد از این کار ما و غمخواری
❈۲❈
بر سر خاک هر شبی تا روز
منم و آب چشم بیداری
دل به آزار پرده باز آر
که نه اینست شرط دلداری
❈۳❈
رحمتی کن دگر میازارم
تا کی آزاریم بدین زاری
دل و دین ، چشم و زلف تو بردند
این به عیاری آن به طراری
❈۴❈
دل سید که برده ای جانا
زینهارش نکو نگه داری
کامنت ها