گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:آمد به درت جان عزیز از سر یاری محروم مگردان ز در خویش ز یاری

❈۱❈
آمد به درت جان عزیز از سر یاری محروم مگردان ز در خویش ز یاری
تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت بسیار چو من عاشق دل سوخته داری
❈۲❈
یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد امید که ما را تو ز خاطر نگذاری
روزی به سر کوی تو جان را بسپارم باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری
❈۳❈
گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین ما را نبود چاره به جز ناله و زاری
ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن شاید که می جام بقا را به کف آری
❈۴❈
می در قدح و ساقی ما سید سرمست ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۵۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها