گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:ز من توحید می پرسی جوابت چیست خاموشی بگفتن کی توان دانست گویم گر به جان کوشی

❈۱❈
ز من توحید می پرسی جوابت چیست خاموشی بگفتن کی توان دانست گویم گر به جان کوشی
ز توحید ار سخن گوئی موحد گویدت خاموش سخن اینجا نمی گنجد مقام تو است خاموشی
❈۲❈
تو پنداری که توحیدست این قولی که می گوئی خدا را خلق می گوئی مگر بی عقل و بیهوشی
موحد او موحد او و توحید او چه می جوئی من و تو کیستیم آخر به باطل حق چرا پوشی
❈۳❈
معانی بدیع تو بیان علم توحید است نه توحید است اگر گوئی که توحیدست فرموشی
حدیث می چه می گوئی بهه ذوق این جام می در کش زمانی همدم ما شو برآ از خواب خرگوشی
❈۴❈
ز جام ساقی وحدت می توحید می نوشم حریف نعمت الله شو بیا گر باده می نوشی

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۵۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها