شاه نعمتالله ولی:ای از جمال رویت نقش جهان خیالی وی ز آفتاب رویت هر ذره ای هلالی
❈۱❈
ای از جمال رویت نقش جهان خیالی
وی ز آفتاب رویت هر ذره ای هلالی
این مظهر مطهر روشن شد از جمالت
در آینه نمودی تمثال بی مثالی
❈۲❈
از چشم پر خمارت هر گوشه نیم مستی
وز لعل شکرینت در هر طرف زلالی
دارم هوا که گردم خاک در سرایت
این دولت ار بیابم ما را بود کمالی
❈۳❈
صوفی و کنج خلوت رند و شرابخانه
هر یک به جستجوئی باشند و ما به حالی
در خلوت سرایت جان خواست تا درآید
گفتم مرو مبادا یابد ز تو ملالی
❈۴❈
سید خیال رویت پیوسته بسته با دل
ای جان من که دارد خوشتر ازین خیالی
کامنت ها