شاه نعمتالله ولی:تن فداکن تا همه تن جان شوی جان رها کن تا همه جانان شوی
❈۱❈
تن فداکن تا همه تن جان شوی
جان رها کن تا همه جانان شوی
گرد این و آن چه می گردی مدام
این و آن را مان که این و آن شوی
❈۲❈
ترک کرمان کن به مصر جان خرام
تا به کی سرگشتهٔ کرمان شوی
ماه ماهانی ببین ای نور چشم
آن او باشی چو با ماهان شوی
❈۳❈
گنج او در کنج این ویران نهاد
گنج او یابی اگر ویران شوی
عید قربان است جان را کن فدا
عید خوش یابی اگر قربان شوی
❈۴❈
جامع قرآن بخوانی حرف حرف
گر چو سید جامع قرآن شوی
کامنت ها