شاه نعمتالله ولی:بر سر ما اگر نهی قدمی کرمی باشد و چه خوش کرمی
❈۱❈
بر سر ما اگر نهی قدمی
کرمی باشد و چه خوش کرمی
دلبرم گر جفا کند جاوید
نرسد بر دلم از او الَمی
❈۲❈
همدمی گر دمی به دست آید
دو جهانش فدا کنم به دَمی
شادمانم به دولت غم او
با غم او چه غم خورد ز غمی
❈۳❈
هر خیالی که نقش می بندی
چه بود بی وجود او عدمی
نپرستند بت پرستان بت
گر ببینند این چنین صنمی
❈۴❈
سائل بزم نعمت الله شو
تا بیابی ز نعمتش نعمی
کامنت ها