شاه نعمتالله ولی:گفتمش روی تو جانا قمر است گفت بالله ز قمر خوبتر است
❈۱❈
گفتمش روی تو جانا قمر است
گفت بالله ز قمر خوبتر است
گفتمش زلف تو آشفته چراست
گفت سرگشتهٔ دور قمر است
❈۲❈
گفتمش نوش لبت چیست بگو
گفت پالودهٔ قند و شکر است
گفتمش چشم خوشت برد دلم
گفت هشدار که جان در خطر است
❈۳❈
گفتمش قد تو سرویست بلند
گفت آن نسبت کوته نظر است
گفتمش از تو که دارد خبری
گفت آن کس که ز خود بی خبر است
❈۴❈
گفتمش عمر منی زود مرو
گفت عمرست از آن در گذر است
گفتمش جان به فدای تو کنم
گفت از اینها بر ما مختصر است
❈۵❈
گفتمش سید ما بندهٔ تو است
گفت آری به جهان این ثمر است
کامنت ها