شاه نعمتالله ولی:آفتاب خوشی هویدا گشت شب نهان شد چو روز پیدا گشت
❈۱❈
آفتاب خوشی هویدا گشت
شب نهان شد چو روز پیدا گشت
چشم ما قطره قطره آب بریخت
جو به جو شد روان و دریا گشت
❈۲❈
در هزار آینه یکی بنمود
یک مسمی هزار اسما گشت
غیر دلبر نیافت این دل ما
گرچه در جستجو به هرجا گشت
❈۳❈
در خرابات می کند دستان
هرکه در عشق بی سر و پا گشت
او که عالم مسخر او بود
خود بیامد مسخر ما گشت
❈۴❈
رند مستی نیافت همچون ما
طالب ارچه به زیر و بالا گشت
عقل می گشت گرد میخانه
دید مستی ما ز در واگشت
❈۵❈
نعمت الله چون ظهوری کرد
صورت و معنئی مهیا گشت
کامنت ها