شاه نعمتالله ولی:عشق جانان حیات جان من است خوش حیاتی چنین از آن منست
❈۱❈
عشق جانان حیات جان من است
خوش حیاتی چنین از آن منست
جان دل زنده ام از آن ویست
عشق او جان جاودان منست
❈۲❈
گر فروشم غمش بهر دو جهان
نزد اهل نظر زیان منست
من امین و امانت سلطان
هست محفوظ و در امان منست
❈۳❈
می خمخانهٔ حدوث و قدم
همه از بهر عاشقان منست
آن معانی که عارفان جویند
گر بدانند در بیان منست
❈۴❈
این چنین گفته های مستانه
سخن اوست وز زبان منست
تا بود جان به جان ، محب ویم
چون کنم ترک جان که جان منست
❈۵❈
حکم سید که یرلغ آل است
آن به نام من و نشان منست
کامنت ها