گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:چشم چراغ من ز نور روی جانان روشنست بنگر چنین نور خوشی در دیدهٔ جان منست

❈۱❈
چشم چراغ من ز نور روی جانان روشنست بنگر چنین نور خوشی در دیدهٔ جان منست
نقش خیالی می کشم بر دیدهٔ دیده مدام می بین به نور چشم ما کاین یوسف و پیراهنست
❈۲❈
با ما در این دریا در آب نگر حباب و آب را هریک حبابی پر ز ما مانندهٔ جان و تن است
عشق آتشی افروخته عود دل ما سوخته چون موم بگدازد ترا گر خود وجودت آهنست
❈۳❈
اصل عدد باشد یکی گر صد شماری ور هزار آدم که فرزندش توئی اصل همه مرد و زنست
در غار دل با یار غار یکدم حضوری خوش بر آر خوش باشد آن یاری که او اینجا مُدامش مسکنست
❈۴❈
نور جمال سیدم عالم منور ساخته در چشم مست من نگر کز نور رویش روشنست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها