گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:هر شاهدی که بینم با او مرا هوائیست آئینه ایست روشن جام جهان نمائیست

❈۱❈
هر شاهدی که بینم با او مرا هوائیست آئینه ایست روشن جام جهان نمائیست
خلوتسرای دیده از نور اوست روشن بر چشم ما قدم نه بنشین که خوش سرائیست
❈۲❈
در گوشهٔ خرابات رندی اگر ببینی بیگانه اش ندانی او یار آشنائیست
درویش کنج عزلت او را به دار عزت صورت گدا نماید معنیش پادشائیست
❈۳❈
ما دردمند عشقیم دُردی درد نوشیم خوشتر ز صاف درمان عشاق را دوائیست
نقش خیال غیری بر دیده گر نگاری نقاش خطهٔ چین گوید که این خطائیست
❈۴❈
ساقی عنایتی کرد خمخانه ای به ما داد ز انعام نعمت الله ما را چنین عطائیست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها