شاه نعمتالله ولی:در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست گر جان عالم است که با ما قریب نیست
❈۱❈
در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست
گر جان عالم است که با ما قریب نیست
گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است
لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست
❈۲❈
دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم
دردم دواست حاجت خواجه طبیب نیست
بلبل خطیب مجلس گلزار ما بُود
ما را هوای واعظ و بانگ خطیب نیست
❈۳❈
هر قطره ای که در نظر ما گذر کند
چون نیک بنگریم زما بی نصیب نیست
زُنار زلف اوست که بستیم بر میان
در دل خیال خرقه و میل صلیب نیست
❈۴❈
بحریست طبع سید پر دُر شاهوار
گر در سخن گهر بفشاند غریب نیست
کامنت ها