شاه نعمتالله ولی:هرکجا گنجیست ماری در وی است کنج هر ویرانه بی گنجی کی است
❈۱❈
هرکجا گنجیست ماری در وی است
کنج هر ویرانه بی گنجی کی است
خوش حبابی پرکن از آب حیات
جام ما این است و آن عین وی است
❈۲❈
یافته عالم وجود از جود او
ورنه بی او جمله عالم لاشی است
نائی و نی هر دو همدم آمدند
عالمی رقصان از آن بانگ نی است
❈۳❈
عشق سلطان است در ملک وجود
عقل مانند رئیسی در وی است
ساغری گر بشکند اندیشه نیست
ساغری دیگر روانش در پی است
❈۴❈
نعمت الله هر که می جوید به عشق
گو ز خود می جو که دایم با وی است
کامنت ها