گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:بی درد دل ای دوست دوا را نتوان یافت بی رنج فنا گنج بقا را نتوان یافت

❈۱❈
بی درد دل ای دوست دوا را نتوان یافت بی رنج فنا گنج بقا را نتوان یافت
تا عاشق و رندانه به میخانه نیائی رندان سراپردهٔ ما را نتوان یافت
❈۲❈
تا نیست نگردی تو از این هستی موهوم خود را نشناسی و خدا را نتوان یافت
آئینهٔ دل تا نبود روشن و صافی حسنی نتوان دید و صفا را نتوان یافت
❈۳❈
خوش آب و هوائی است می و کوی خرابات خود خوشتر از این آب و هوا را نتوان یافت
درویش و فقیریم و ازین وجه غنی ایم بی فقر ، یقین دان که غنا را نتوان یافت
❈۴❈
چشمی که نشد روشن از این دیده سید بینا نبود نور لقا را نتوان یافت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها