گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:عاشقی جان را به جانان داد و رفت ماند این دنیای بی بنیاد و رفت

❈۱❈
عاشقی جان را به جانان داد و رفت ماند این دنیای بی بنیاد و رفت
در خرابات مغان مست و خراب سر به پای خم می بنهاد و رفت
❈۲❈
قطره آبی به دریا در فتاد چون توان کردن چنین افتاد و رفت
شاهبازی بود در بند وجود بند را از پای خود بنهاد و رفت
❈۳❈
زندهٔ جاوید شد آن زنده دل تا نگوئی مرده شد بر باد و رفت
سرعت ایجاد و اعدام وی است در زمانی ماهروئی زاد و رفت
❈۴❈
بنده بودم ، بندگی کردم مدام سید آمد بنده شد آزاد و رفت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها