شاه نعمتالله ولی:آفتاب رخش جهان بگرفت مهر رویش جهان جان بگرفت
❈۱❈
آفتاب رخش جهان بگرفت
مهر رویش جهان جان بگرفت
موج زد بحر عشق و از موجش
آب حیوان جهان روان بگرفت
❈۲❈
صورت عشق آشکارا شد
روی معنی از آن نشان بگرفت
آینه چون خیال او بنمود
به خیالش خیال از آن بگرفت
❈۳❈
آتش شمع عشق رخسارش
جان پروانهٔ جهان بگرفت
دل ز جان سر به پای عشق افکند
دامن شاه مهربان بگرفت
❈۴❈
عین عشق است جان سید از آن
عین او عالم عیان بگرفت
کامنت ها