گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:چون من ز ولای تو رسیدم به ولایت تا جان بودم روی نتابم ز ولایت

❈۱❈
چون من ز ولای تو رسیدم به ولایت تا جان بودم روی نتابم ز ولایت
ای یار بلای تو مرا راحت جان است جان را چه کنم گر نبود ذوق بلایت
❈۲❈
عمریست که ما منتظر دولت وصلیم با من نظری کن ز سر لطف و عنایت
سریست مرا با تو که با کس نتوان گفت رازیست که پیدا نتوان کرد بدایت
❈۳❈
ای عقل برو از بر من ، هرزه چه گوئی ترک می و ساقی نکنم من به حکایت
عشقست مرا مَحرم و عشقی به کمال است درد است مرا همدم و دردیست به غایت
❈۴❈
در کوی خرابات مغان مست و خرابم هم صحبت من سید رندان ولایت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۵۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها