شاه نعمتالله ولی:مرا گفت یاری که ای یار ما اگر یار مائی بکش بار ما
❈۱❈
مرا گفت یاری که ای یار ما
اگر یار مائی بکش بار ما
برو مایه و سود دکان بمان
گرت هست سودای بازار ما
❈۲❈
بیا قول مستانهٔ ما شنو
بخوان از سر ذوق گفتار ما
نداریم ما کار با کار کس
ندارد کسی کار با کار ما
❈۳❈
چه بندی تو نقش خیالی به خواب
نظر کن درین چشم بیدار ما
اگر رند مست و حریف خوشی
بیابی مرادی ز خمار ما
❈۴❈
سزاوار ما نیست هر بنده ای
بود سید ما سزاوار ما
کامنت ها