گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:بحر ما دریای بی پایان بود آب ما از چشمهٔ حیوان بود

❈۱❈
بحر ما دریای بی پایان بود آب ما از چشمهٔ حیوان بود
کنج دل گنجینهٔ معمور اوست گرچه دل کاشانهٔ ویران بود
❈۲❈
دُرد درد عشق او را نوش کن زانکه دُرد درد او پنهان بود
جان چه باشد تا سخن گوید ز جان هر کسی کو عاشق جانان بود
❈۳❈
نور چشم است از همه پیداتر است تا نپنداری که او پنهان بود
گر که بینی دست او را بوسه ده زانکه دست او از آن دستان بود
❈۴❈
نعمت الله مست و جام می به دست این چنین رندی مرا مهمان بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۴۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها