شاه نعمتالله ولی:آب چشم ما به هر سو می رود گر به چشم ما نشینی خوش بود
❈۱❈
آب چشم ما به هر سو می رود
گر به چشم ما نشینی خوش بود
چشم ما تا دید روی او به خواب
بی خیالش یک زمانی نغنود
❈۲❈
این نصیحت گوش کن می نوش کن
در خمار افتد هر آن کو نشنود
عشق سلطانست و تخت دل گرفت
عقل مسکین چون کند گر نگرود
❈۳❈
تخم نیکی کار و بدکاری مکن
هر که کارد هر چه کارد بدرود
عاشق رندی که او سرمست ماست
از در میخانهٔ ما کی رود
❈۴❈
نعمت الله در خرابات مغان
هر که بیند در پی او می رود
کامنت ها