شاه نعمتالله ولی:دل دگر ما را به مأوا میکشد خاطر ما سوی دریا میکشد
❈۱❈
دل دگر ما را به مأوا میکشد
خاطر ما سوی دریا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را مدام
حاکمست او میکشد یا میکشد
❈۲❈
کشتهٔ عشقم و بر خاک درش
اوفتاده کشتگان را میکشد
در کشاکش عالمی آورده است
نه تن تنها که تنها میکشد
❈۳❈
میل ما دایم سوی بالا بود
لطف او ما را به بالا میکشد
در خرابات مغان بزم خوشی است
عشق عاشق را به آنجا میکشد
❈۴❈
زلف سید دل ز یاران میبرد
و از خیالش سر به سودا میکشد
کامنت ها