شاه نعمتالله ولی:هر که او آشنای سلطان شد گرچه جان بود عین جانان شد
❈۱❈
هر که او آشنای سلطان شد
گرچه جان بود عین جانان شد
هر که با ما نخورد جام شراب
به یقینم که او پشیمان شد
❈۲❈
هر که در مجلسم دمی بنشست
شد یقینم که او پشیمان شد
این جهان را به نیم جو نخرد
آنکه یکدم حریف رندان شد
❈۳❈
هر که جمعیتی ز خویش نیافت
دم آخر که شد پریشان شد
این دوئی محو گشت و عین یکی
این چنین آمد این چنان آن شد
❈۴❈
بندهٔ اوست سید عالم
بر همه کاینات سلطان شد
کامنت ها