شاه نعمتالله ولی:بلبل جان چو ساکن تن شد مجلس کاینات گلشن شد
❈۱❈
بلبل جان چو ساکن تن شد
مجلس کاینات گلشن شد
آفتاب وجوب رو بنمود
شب امکان چون روز روشن شد
❈۲❈
گنج اسما نثار ما فرمود
نقد هر یک از آن معین شد
بود پیدا ولی نهان از ما
آمد اینجا به ما مبین شد
❈۳❈
عین اول ظهور چون فرمود
واضح و لائح و مبرهن شد
جام گیتی نما چو صیقل یافت
حسن آمد به حسن و احسن شد
❈۴❈
نعمت الله جمال را بنمود
نور او نور دیدهٔ من شد
کامنت ها