شاه نعمتالله ولی:هر که در کوی تو جانا نفسی بنشیند نیست ممکن که دمی بی هوسی بنشیند
❈۱❈
هر که در کوی تو جانا نفسی بنشیند
نیست ممکن که دمی بی هوسی بنشیند
ننشیند دل من یک نفسی از سر پا
تا که در صحبت تو خوش نفسی بنشیند
❈۲❈
خلوت نقش خیال تو بود خانهٔ چشم
نتوان دید که غیر از تو کسی بنشیند
بر سر راه تو گرچه عسسان بسیارند
نیست عاشق که ز خوف عسسی بنشیند
❈۳❈
مدتی شد که سر کوی تو می جست دلم
از درت دور مکن گرچه بسی بنشیند
کس به فریاد من عاشق شیدا نرسد
مگر آن روز که فریادرسی بنشیند
❈۴❈
نعمت الله به خلوت ننشیند بی تو
شاهبازی است کجا در قفسی بنشیند
کامنت ها