گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:عاشق جانانم و جانم خروشی می کند مستم و از مستیم خمخانه جوشی می‌ کند

❈۱❈
عاشق جانانم و جانم خروشی می کند مستم و از مستیم خمخانه جوشی می‌ کند
خستگان عشق را ساقی شرابی می دهد این دوا از بهر دُرد درد نوشی می کند
❈۲❈
می دهد محمود ایاز خویش را تشریف خاص پادشاهی این کرم با کهنه پوشی می کند
دردسر می داد عقل از خانه بیرون کردمش ایستاده بر در و دزدیده گوشی می کند
❈۳❈
چون کنم اسرار دل با زاهد هشیار فاش جان سرمستم هوای می فروشی می کند
گفتمش جامی بده گفتا بگیر اما خموش جانم از ذوق این حکایت با خموشی می کند
❈۴❈
نی حدیث نعمت الله می کند با عاشقان ناله اش بشنو که از جان خوش خروشی می کند

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۵۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها